فروپاشی ناسیونالیسم پان عرب و ظهور اسلام سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا

[ad_1]

توسط پراتمش رای

گزارشی که در سال 2017 در یک روزنامه مشهور آمریکایی منتشر شد، تلاش های خستگی ناپذیر ایالات متحده برای برقراری صلح در خاورمیانه را منعکس می کرد. از جمله ابتکاراتی که دولت ترامپ در روزهای ابتدایی خود انجام داد. ابتکارات زیادی انجام شده است، اما صلح همچنان مانند گذشته دور باقی مانده است. در واقع، پنج سال بعد، با عمیق‌تر شدن درگیری‌های داخلی، وضعیت از بد به بدتر تغییر کرد.

ناسیونالیسم پان عرب زمانی قدرتمند که پس از ایجاد اسرائیل پدیدار شد، به دلیل افزایش تصاعدی و پذیرش گسترده اسلام سیاسی سقوط کرده است. زمانی که غرب آسیا قوی و متحد شد، به دلیل کشمکش های قدرت و ایدئولوژی های افراطی که منجر به امنیت و عدم اطمینان منطقه ای شد و هیچ نشانه ای از صلح در منطقه وجود نداشت، تجزیه شد.

هند، که ارتباط نزدیکی با خاورمیانه دارد، وابستگی زیادی به انرژی و دیاسپورا دارد، در منطقه دارای سهام بالایی است اما مسیر باریکی برای مانور دارد. بنابراین، درک دلایل تاریخی در پس ظهور اسلام سیاسی و پیامدهای آتی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.

ظهور ناسیونالیسم پان عرب

ریشه های ناسیونالیسم پان عرب پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی به دست آمد. رشد عرب گرایی باعث پیدایش کشورهایی مانند عربستان سعودی، عراق و سوریه شد. با این حال، چیزی که شعله های ناسیونالیسم عربی را شعله ور کرد، پس از ایجاد اسرائیل در قلب منطقه MENA رخ داد.

نفوذ روزافزون صهیونیسم عاملی حیاتی بود که منجر به تشکیل اخوان‌المسلمین عرب با ایده اساسی رفع اشغالگری اسرائیل و حفظ منافع فلسطین شد. مهاجرت دسته جمعی اعراب در سال 1948 از سرزمین های فلسطینی و اسرائیلی امروزی، ناسیونالیسم عربی را تحریک کرد و قدرت های عرب مانند مصر، عراق، سوریه و عربستان سعودی را در ائتلافی تحت اتحادیه عرب برای مبارزه برای حقوق هموطنان فلسطینی آورد.

چالش های هویت عربی

سیاست تفرقه بینداز و حکومت قدرت های استعماری احساسات ناسیونالیستی را در سراسر منطقه برانگیخت، اما موفقیت محدودی در آوردن اقلیت هایی مانند کردها، شیعیان، و جوامع بسیار پیچیده مسیحی، تحت هویت یکپارچه عربی داشته است. در سال 1961 اتحاد بین مصر و سوریه از هم پاشید و کردها شروع به اعمال هویت قومی و زبانی خود در سوریه، عراق و همچنین در ترکیه کردند.

اسلام سیاسی در دست تندروها افتاد

ناسیونالیسم عرب فقط یک مفهوم سیاسی نبود. در عوض، به اعماق جامعه مدنی منطقه نفوذ کرد. این امر زمانی آشکار شد که انور سادات، رئیس جمهور مصر به دلیل احساسات عمومی علیه توافقنامه کمپ دیوید 1978 و پیمان صلح 1979 مصر و اسرائیل ترور شد. اسلام سیاسی بر اساس مبانی مذهبی و ایدئولوژیک در منطقه مورد حمایت مردمی قرار گرفت و زمینه مساعدی را برای شکوفایی گروه‌های تروریستی فراهم کرد.

جهان، به‌ویژه ائتلاف‌های تحت حمایت غرب، تلاش کردند تا با موفقیت محدودی چنین گروه‌های تروریستی را تعقیب کنند، چرخه غم انگیز خشونت برای منطقه. رشد اسلام سیاسی منطقه را به یک جامعه متفرقه و چندپاره تبدیل کرده است که منجر به زخم‌ها و ناراحتی‌های طولانی‌مدت می‌شود که غلبه بر آنها دشوار است.

اخیراً ترکیه تحت رهبری اردوغان تلاش زیادی برای رهبری اسلام سیاسی به منظور تحکیم قدرت ترکیه در غرب آسیا و جلب حمایت مردمی در داخل ترکیه برای بیدار کردن ناسیونالیسم ترک بدون هیچ گونه احترامی برای صلح و ثبات در منطقه داشته است.

سیاست قدرت های بزرگ

تهاجم عراق به کویت در سال 1990 تحت ریاست جمهوری صدام حسین، رویداد مهمی بود که اصل اساسی وحدت اعراب و هویت عربی را خدشه دار کرد. اساساً نتیجه این است که کشورهای عرب قربانی موازنه های خارجی شده و در سیاست قدرت های بزرگ غرق شده اند. احساسات فزاینده نسبت به اسلام سیاسی در نتیجه تصمیم گیری های غیرمنطقی همراه با کشمکش های مداوم برای گسترش و در عین حال نادیده گرفتن واقعیت های نهفته به وجود آمده است.

جاه طلبی قطر برای تبدیل شدن به یک قطب مجزا از منطقه، مجموعه جدیدی از خصومت ها را در میان کشورهای منطقه ایجاد کرده است.

وضعیت کنونی یمن گواه این است که چگونه اسلام سیاسی و دستکاری های آن می تواند به پیامدهای فاجعه بار و سختی منجر شود. می توان نشانه های اولیه حرکت لبنان در همین جهت را مشاهده کرد و این آزمونی برای اخوان المسلمین خواهد بود که سعی کنند از تبدیل شدن لبنان به یمن 2.0 جلوگیری کنند.

راه پیش رو

با این وجود، هنوز امیدی برای جهان عرب وجود دارد که متحد بماند و موقعیت خود را تحکیم کند. برخی از نمونه های خوب برای آنها کشورهای اتحادیه اروپا و آسه آن هستند که مجموعه ای از کشورهای مستقل هستند که برنامه مشترکی برای مطالعه دارند. نیاز زمان این است که فرآیندی به رهبری اعراب و تحت مالکیت اعراب در خدمت منافع اعراب اتخاذ شود. از طریق اتخاذ رویکردهای منطقی و معتدل و همچنین تمرکز بیشتر بر همکاری. اگرچه گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، اما به نظر می رسد این تنها راه حل برای بازگرداندن شکوه منطقه ای باشد که زمانی به عنوان “گهواره تمدن” شناخته می شد.

(مقاله توسط پراتمش رای، محقق محقق نوشته شده است. همه دیدگاه ها شخصی هستند)

تلویزیون زنده



[ad_2]

Charlie Owens

تحلیلگر هاردکور طرفدار عمومی فرهنگ پاپ. خالق مادام العمر تنظیم کننده. اهل سفر. متخصص وب متعهد

تماس با ما